آیات غمزه ...مجید مومن..غزل

گزیده غزلهای استاد مجید مومن و شاعران معاصر ممتاز

آیات غمزه ...مجید مومن..غزل

گزیده غزلهای استاد مجید مومن و شاعران معاصر ممتاز

فریاد بی صدا

فریاد بی صدایم،،گوش شنیدنی تو

چون چشم چوبی ام من،معنای دیدنی تو


چون قلب شیشه ای من،نبض و نفس ندارم

مثل تپش رسیدی،شوق تپیدنی تو


در جای جای این تن،،در واژه ،واژه ی من

خونی،،درون رگها،،گرم دویدنی تو


مانند بال سنگی در کنج موزه هایم

جانی میان پرها،،شور پریدنی تو

زخمی ناعلاج اثر مجید مومن

منم زخمی نا علاج
شبیه شفای قدیمی
به شکل دم تازه ای
علاج و دوای قدیمی

منم شاخص دوده ها
من آن هاله ی سربی ام
تو آبی و صاف و زلال
شبیه هوای قدیمی

صدایم صدای موتور
صدای کج  دنده ها
صدایت سپید و رها
شبیه نوای قدیمی

خدای جدیدی شدم
تنم طوسی و آهنی
تویی ساکن سینه ها
شبیه خدای قدیمی

دعایم به بالا نرفت
شبیه ملخ روی خاک
دعایت عروجی سبک
شبیه دعای قدیمی
#مجید_مومن









صحبتی جدید و بحث برانگیز در خصوص ادبیات انتظار از شاعر و پژوهشگر معاصر مجید مومن

درود بر دوستان نور چشم
صحبتی در مورد ادبیات انتظار
متاسفم که ابتدای هر مطلبم از شرایط ناهموار باید بگویم متاسفم
بنده در یک برنامه ی مصاحبه که سرکار خانم داوری از پایگاه خبری شبستان ترتیب داده بودند در مورد شعر انتظار صحبتهای عرض کرده بودم،،اما تکمیل نبوده و ابتر ماند تا به الان واژه ادبیات انتظار را بنده نشنیده بودم چون دوستان شاعر در یک جمع بندی کوچکتر به عنوان شعر انتظار  در اذهان عموم قرار داده بودند.. دوستان یک سری محدود از شاعرانی که تفکر مذهبی و دینی دارند به ادبیات انتظار وارد می شوند برای همین فقر مضمون،فقر تفکر،فقر دیدگاه،فقر واژه،در این حوزه داریم آن هم بعضی از شاعران متفکر مذهبی همه ی ایشان نه یک سری که تبحر در درآوردن اشک مخاطب دارند ..شاعران آزاد و مستقل فکری غلط و باوری اشتباه در مغزشان شکل گرفته که اگر به حوزه ی انتظار وارد شوند باید در مسیر گروه های مذهبی قرار بگیرند و این ها باعث غریب بودن شعر شده است..شعر انتظار به تصویر کشیدن دنیایی فارغ از تمام ظلمها می تواند باشد..می تواند دنیایی باشد که انسان آزادی واقعی و زندگی واقعی را احساس کند فارغ از القا کردن این که امام زمان خون می ریزد و چه ها خواهد کرد..به قلب و درون خود گوش کنید به صدای قلب گوش کنید آیا روزی که جهان سراسر عدل و داد می شود آزاد بودن انسان زیر سوال خواهد رفت قلب من که می گوید نه...به امید نفس کشیدن در عدل و داد الهی

نقد و بررسی مجموعه غزل نقطه چین های جهان سروده مجید مومن توسط بانو هنگامه موسویان

نقد نقطه چین های جهان

بسم تعالی..

شعر معاصر از ده هفتاد تا کنون به چند شاخه ی متفاوت تقسیم می شود..که  مدرنیته با پیروان زیاد از جمله سید مهدی موسوی،،حامد ابراهیم پور،،مریم جعفری،،سعید میرزایی،،،علی اکبر یاغی تبار،،مژگان عباسلو ،،،،مهدی اشرفی،،مجید سعد آبادی،،محمد رضا حاج رستم بیگلو و دیگر عزیزان پیشتاز این قافله هستند اما #مجید_ مومن شاعری که به تازگی با شعرهایش در مجموعه شعر #نقطه_چین_های_جهان
آشنا شدم..به نظر بنده شاعری متفاوت و مستقل از طیف مدرنیته ...نه در گروه شاعران سبک هندی نو نه در گروه پست مدرن
مجید مومن نیم نگاهی به شاعران شطاح و عرفانیسم مانند استاد رمضانی فرخانی و استاد احمد عزیزی..استاد علیرضا قزوه تا حدودی علی معلم دامغانی دارد..اما تفاوت زیاد مجید مومن با شاعران عرفانیسم در زبان واضح و زلال میباشد که هر نوع مخاطبی توان درک و فهم شعر را دارد از پیچیده گویی و درشت گویی دوری میکند اما در جایی که سخن ایجاب میکند زبانش فاخر و درشت هم میشود
هلا ققنوس عصر آتش و فریاد و آزادی
از این خاک و خس و خاشاک و خاکستر بزن بیرون
از لحاظ اشاره و تلمیح شاید به دانش اساتید عرفانیسم نرسد اما در شاعرانه گویی گاه از بزرگان سبقت گرفته و مخاطب را غرق شاعرانه گویی خویش میکند
رقص کن با گیسوان گم شده در بادها
از میان پرده ها باد صبا بیرون بیا

یا در جای دیگری
در حیاط خانه ات حجم فضا را لمس کن
بانگاهت خانقاه آسمان را بوسه زن
و باز اینکه بنده میگویم مجید مومن شاعری متفاوت از بقیه شاعران شطاح میباشد که ایشان گاه به زبان حماسی ویژه و نادری با ضرب آهنگ و واج آرایی متفاوت و زیبایی میرسد که بند نظیر آنها را کم تر در معاصرین مشاهده کرده ام
بیرق سرخ سپه دار سپاه و سایه اش
اقتدار و هیبت گرز گرانم سوخته
و در جای دیگری

روی اسب سرگشی از سحر دف
می شنیدم شیهه ی شبدیز را
و در جای دیگری
جنگجو بی جوشن از جنجال ها
خون چکان با زخم پهلو آمده
جدا از مباحث عرفانیسم و شطاحی و حماسی گونه
ویژگی مهم تر اشعار در اینجاست که حوادث حال نیز در احوال شاعر تاثیر جدی دارد و در بسیاری از موارد این تاثیر را به مخاطب می رساند
مثل ارواح غریب صخره های زیر برف
آسمان زخمی من از دنا بیرون بیا
 و در جای دیگری
مرگ در آغوش هم وقتی نفسها میبرد
که اشاره به حادثه کوی منا دارد
و جای دیگری
آه هر آواره نهری را به خشکی میکشد
مثل شهر سوخته،،دور و برت خاکستری

چکیده مبحث بنده این است که مجید مومن شاعریست که باید با شعرهایش آشنا شد و از شاعرانه هایش لذت برد
#کارشناس_ارشد_ادبیات
#هنگامه_موسویان

غزل در آغوش غبار

چون قلعه ی تنهایی تپه حصارم
مرد کهنسالی در آغوش غبارم

تصویری از خفاش ها بر روی دوشم
مثل فسیلی مانده از دوران غارم

شمشیری ازمقدونیه خون مرا ریخت
چون تخته جمشیدم دگر جانی ندارم

سروی خمم با شانه هایی سست و ویران
من یادگار سرزمین های بهارم


پیغمبرانی از بلوغ و بوسه بودند
مرد و زن پاکیزه ی ایل و تبارم

پیغمبرانی با لباسی یاسمین رنگ
من از سلال رفتگان روی دارم

تنها و بی جان روی صحرا ساکت و سرد
چون خانقاهی پشت کوهی از غبارم
#مجید_مومن
#هق_هق_آهن