آیات غمزه ...مجید مومن..غزل

گزیده غزلهای استاد مجید مومن و شاعران معاصر ممتاز

آیات غمزه ...مجید مومن..غزل

گزیده غزلهای استاد مجید مومن و شاعران معاصر ممتاز

بیوگرافی مجید مومن

مجید مومن شاعر ،منتقد پژوهشگر ادبیات فارسی
متولد هزار و سیصد پنجاه و نه
ایشان در تهران به دنیا آمده و اصالت دامغانی دارد
که علم ادبیات و شعر را نزد اساتیدی چون هادی خورشاهیان وعلی معلم دامغانی و ساعد باقری آموخت..
علم نثر را از استاد حسین شیخی یاد گرفت و علوم قرآنی را نزد استاد زنده یاد محمد علی شعایی آموخت..ایشان کارشناسی روابط عمومی،،درجه ی هنری  دارند
ایشان تاکنون سه مجموعه به عناوین آهسته تر از رویا،نقطه چین های جهان ،و هق هق آهن در نشر آوای کلار چاپ کرده اند و یک مجموعه چاپ نشده که هنوز نامی برای آن انتخاب نشده دارند
سبک نوشتاری و فکری ایشان تلفیق قدمایی و مدرن می باشد که اشعار حماسی خاص و زیبایی از ایشان منتشر شده و همینطور در زمینه شعر انتظار و عرفانسیم  نیز اشعار چشمگیر و روان و زیبایی را منتشر کرده است که خواندن اشعارش خالی از لطف نیست..همچنین در زمینه ی نقد کتاب های استاد علی معلم،قیصر امین پور،افشین یداللهی،احمد عزیزی،نادر نادر پور،محمد رضا رمضانی فرخانی را به گونه متفاوتی نقد کرده است..

نقد و بررسی مجموعه غزل نقطه چین های جهان سروده مجید مومن توسط بانو هنگامه موسویان

نقد نقطه چین های جهان

بسم تعالی..

شعر معاصر از ده هفتاد تا کنون به چند شاخه ی متفاوت تقسیم می شود..که  مدرنیته با پیروان زیاد از جمله سید مهدی موسوی،،حامد ابراهیم پور،،مریم جعفری،،سعید میرزایی،،،علی اکبر یاغی تبار،،مژگان عباسلو ،،،،مهدی اشرفی،،مجید سعد آبادی،،محمد رضا حاج رستم بیگلو و دیگر عزیزان پیشتاز این قافله هستند اما #مجید_ مومن شاعری که به تازگی با شعرهایش در مجموعه شعر #نقطه_چین_های_جهان
آشنا شدم..به نظر بنده شاعری متفاوت و مستقل از طیف مدرنیته ...نه در گروه شاعران سبک هندی نو نه در گروه پست مدرن
مجید مومن نیم نگاهی به شاعران شطاح و عرفانیسم مانند استاد رمضانی فرخانی و استاد احمد عزیزی..استاد علیرضا قزوه تا حدودی علی معلم دامغانی دارد..اما تفاوت زیاد مجید مومن با شاعران عرفانیسم در زبان واضح و زلال میباشد که هر نوع مخاطبی توان درک و فهم شعر را دارد از پیچیده گویی و درشت گویی دوری میکند اما در جایی که سخن ایجاب میکند زبانش فاخر و درشت هم میشود
هلا ققنوس عصر آتش و فریاد و آزادی
از این خاک و خس و خاشاک و خاکستر بزن بیرون
از لحاظ اشاره و تلمیح شاید به دانش اساتید عرفانیسم نرسد اما در شاعرانه گویی گاه از بزرگان سبقت گرفته و مخاطب را غرق شاعرانه گویی خویش میکند
رقص کن با گیسوان گم شده در بادها
از میان پرده ها باد صبا بیرون بیا

یا در جای دیگری
در حیاط خانه ات حجم فضا را لمس کن
بانگاهت خانقاه آسمان را بوسه زن
و باز اینکه بنده میگویم مجید مومن شاعری متفاوت از بقیه شاعران شطاح میباشد که ایشان گاه به زبان حماسی ویژه و نادری با ضرب آهنگ و واج آرایی متفاوت و زیبایی میرسد که بند نظیر آنها را کم تر در معاصرین مشاهده کرده ام
بیرق سرخ سپه دار سپاه و سایه اش
اقتدار و هیبت گرز گرانم سوخته
و در جای دیگری

روی اسب سرگشی از سحر دف
می شنیدم شیهه ی شبدیز را
و در جای دیگری
جنگجو بی جوشن از جنجال ها
خون چکان با زخم پهلو آمده
جدا از مباحث عرفانیسم و شطاحی و حماسی گونه
ویژگی مهم تر اشعار در اینجاست که حوادث حال نیز در احوال شاعر تاثیر جدی دارد و در بسیاری از موارد این تاثیر را به مخاطب می رساند
مثل ارواح غریب صخره های زیر برف
آسمان زخمی من از دنا بیرون بیا
 و در جای دیگری
مرگ در آغوش هم وقتی نفسها میبرد
که اشاره به حادثه کوی منا دارد
و جای دیگری
آه هر آواره نهری را به خشکی میکشد
مثل شهر سوخته،،دور و برت خاکستری

چکیده مبحث بنده این است که مجید مومن شاعریست که باید با شعرهایش آشنا شد و از شاعرانه هایش لذت برد
#کارشناس_ارشد_ادبیات
#هنگامه_موسویان

نقد مجموعه شعر امشب کنار غزلهای من بخواب توسط شاعر و منتقد و پژوهشگر ادبی مجید مومن

بسم الله الرحمان الرحیم

نقد مجموعه غزل امشب کنار غزل های من بخواب نوشته زنده یاد افشین یدالهی توسط شاعر و منتقد ادبی مجید مومن
اگر بخواهم افشین یدالهی را در طیفی از شاعران قرار بدهم که این کار فوق العاده سخت است چون اشعار ایشان ابعاد گسترده ای دارد و تک محوری نیست ایشان را در طیف شاعران شعر عاشقانه قرار میدهم مانند شیخل اجل سعدی شیرازی..شاعرانی در قبل از انقلاب مانند حسین منزوی و منوچهر نیستانی جانی آبی و زیبا بر تن شعر عاشقانه بخشیدند و شاعرانی مانند سهیل محمودی،،یدالله گودرزی،،محمد سلمانی،،بهروز یاسمی ،،و زنده یاد افشین یداللهی امتداد راه سعدی و منزوی و دیگران را طراحی کردند اما هر شاعری را که اسم بردم صرفا تک محوری نبوده و افشین یداللهی هم در کنار تفکر اصلی عاشقانه فرهنگ سازی و جامعه شناسی و اعتقاد سازی را هم مد نظرش بود و چالش های اعتقادی زیادی که جدای از صحیح بودن یا غلط بودن را مطرح کرده و شاعرانگی را ارجع دانسته است...در این مطلب به بررسی ویژگیهای غزلها و اشعار کلاسیک زنده یاد افشین یدالهی می پردازیم...
شاعر در عین حال که کلمات سالم  را انتخاب میکند از دشوارگیری و انتخاب کلمات سخت و وزن سخت دوری می کند و ساده و روان مخاطب را درگیر احساس شاعرانه می نماید
آمد و گفت روح بادم و رفت
عطر او ماند روی یادم و رفت
و یا
برای تو این سالها ایستادم نرفتم
فقط چند لحظه کنارم نشستی و رفتی

در عین حالی که ساده و روان می نویسد کوهی از هیجان و داغی و احساس را به مخاطب تزریق می کند و قلب مخاطب به تپش وا می دارد
سوزاندیم که دلم خام تر شود
وحشی شدی غزلم رام تر شود
تصاویر را بدون دغدغه تغییر می دهد و با احساس مخاطب بازی میکند ...و شاعر واقف به حال مخاطبی که شعر را می خواند هست و خودش همراه مخاطب احوال تغییر را تجربه می کند
آهو برای چه باید زمان صید
کاری کند که خوش اندام تر شود
...
رفتی ک قصه پر ابهام تر شود

اعتقاد شاعر حداقل در شعرش بنا به موقعیت شعر تغییر میکند و از انگ خوردن هراسی ندارد و خودش را به شاعرانه ها می سپرد
بنشان تبر خنده بر این کفر عبوس و
بشکن بت افسرده ی نا باوریت را
،،
تحمیل کن ای خالق من سروریت را
ویا
شنیدی تو را می پرستم ولی پاسخ این بود
که پرسیدی از من چرا بت پرستی و رفت
تصویرهای عاشقانه ای که افشین یدالهی خلق می کند به جرات از نادر ترین تصاویر عاشقانه است هر بیت یک روایت کامل است و تجربه ای که عشاق از سر گذرانده اند و حال خودش هم با مخاطب با این روایات دگرگون می شود..با کلام قیامتی در قلب عاشقان به پا می کند و منجر به یاد آوری لحظات تجربه شده می شود
گاهی غریبه ای که به سختی به دل نشست
وقتی که قلب خون شده بشکست می رود
،،،
گاهی کسی نشسته که طوفان به پا کند
وقتی غبار معرکه بنشست می رود
عاقبت را در زندگی های متفاوت و عشق های متفاوت خوانده و دیده و زندگی های متفاوت روزمره در سراسر جهان را  جدایی های معمولی را مانند روایت گری چیره دست بال و پر می دهد به طوری تصویر رفتن ها در اشعارش را مخاطب هیچ وقت فراموش نخواهد کرد در حین حال نگاه اجتماعی و کاووش گرا هم دارد
دلی پشت ارابه ی عشق بستی و رفتی
تو پل های پشت سرت را شکستی و رفتی
،،،
بگو دست من را که می ترسد از انتظارت
چگونه سپردی به یک چوبدستی و رفتی
گاهی برای شاعر وضعیت جامعه سخت شده در قالب شعر عاشقانه سختی ها و بی عدالتی هایی که دیده فریاد می کشد چون که در روایتی که خودش ساخته این اعتراضات وجود دارد این معترض باهوش را هیچ کسی نمیتواند محکوم کند و در جایی هم زیرکانه به خیالی نبودن پریشانی در روابط و جامعه اعتراف می کند
آرام بگیر امشب ،،ما هر دو پر از دردیم
در آتش و یخبندان ،،داغیم ولی سردیم

این فصل پریشان را برگی بزن و بگذر
در متن شب بی ماه دنبال چه می گردیم

بیداری رویایی دیدی که حقیقت داشت
ما خاطره هامان را از خواب نیاوردیم
تلفیق عشق و اعتقاد و اعتراض را به زیبایی در چند بیت به تصویر می کشد به گونه ای که سر مخاطب تیر می کشد
از تو بعید نیست جهان عاشقت شود
شیطان رانده شده سجده کنان عاشت شود

از تو بعید نیست میان دو خنده ات
تاریخ گنگی از خفقان عاشقت شود
شاعر در اشعار زندگی خود را سعی می کند به تصویر بکشد  تجربه های خود را هم می بیند و در بعضی از غزل ها خود خود واقعی اش می شود و مخاطب با مطالعه کل اشعار راحت می تواند به زندگینامه ی شاعر پی ببرد
خسته نمی شوم از ناز تو را کشیدن
خسته نمی شوی از آزار پشت آزار،
و یا
یک بار مومنانه به شوقم نگاه کن
امشب برای آخرت خود گناه کن
شاعر فرهنگ سازی و نقد بدرفتاریها و زشتهای جامعه را هم سرلوحه ی اشعار قرار داده و با سر نترسش به جنگ زشتیها رفته است
دیریست برادر به برادر نکند رحم
انگار جهان نقطه ی قابیل ندارد

دنیا فقط آبستن بی رحمی و کینه است
انگار فلک نقطه ی هابیل ندارد

....دوستان اشعار زیبای افشین یدالهی را مطالعه کنید و لذت ببرید