-
نت های حماسی؛شاعر مجید مومن
یکشنبه 27 اسفند 1402 08:15
می خروشی چون خزر هنگام جنگ می درخشی چون گهر هنگام جنگ سنگ در دست تو ،شیطان گم شود پشت دیوار سپر هنگام جنگ شور نت های حماسی سوی تو می رسند از دور و بر هنگام جنگ می زند بر طبل ها دیوانه وار دستهایی شعله ور هنگام جنگ می خورند آشفته بر هم سنج ها روبرویت شیر نر هنگام جنگ یخ زند تا که تو را بیند به چشم اژدهایی در به در...
-
اشتیاقی پیر..شاعر مجید مومن
یکشنبه 20 اسفند 1402 06:52
سیاهی در سیاهی می پرد مثل کلاغی پیر رود از سینه های مرده ی ما کهنه داغی پیر شبیه یک چنار خشک و تشنه منتظر هستم بیاید صورت باران نسوزم در اجاقی پیر فقط در عالم آدینه و آیینه ها باشد کسی که می زداید از دلم درد فراقی پیر بهشتی از درون قاب های کهنه می خیزد قدم را میگذارد تا حریم خشک باغی پیر تمام نورهای کهکشان های جوان و...
-
اشتیاقی پیر..شاعر مجید مومن
یکشنبه 20 اسفند 1402 06:52
سیاهی در سیاهی می پرد مثل کلاغی پیر رود از سینه های مرده ی ما کهنه داغی پیر شبیه یک چنار خشک و تشنه منتظر هستم بیاید صورت باران نسوزم در اجاقی پیر فقط در عالم آدینه و آیینه ها باشد کسی که می زداید از دلم درد فراقی پیر بهشتی از درون قاب های کهنه می خیزد قدم را میگذارد تا حریم خشک باغی پیر تمام نورهای کهکشان های جوان و...
-
عزرائیل با پیراهن مشکی
شنبه 12 اسفند 1402 07:05
همچون درخت پیر غمگینی در بستر مرداب خوابیده همسایه اش بیدی بدون جان ،لرزان و بیمار و چروکیده این ساقه ی نمناک و مرطوبش بوی خرابی و لجن دارد نیلوفری هم بر گلوی او چون پیچک و چون بغض پیچیده افتاده کنج خلوتی بیمار چون کنده ی بی جان و بی احساس چون سایه ای که سوره ی مرگش نزدیکی اش آهسته روییده پیراهنش باد و نسیمی سرد ،کفشش...
-
صدای صور..شاعر مجید مومن
دوشنبه 7 اسفند 1402 07:17
عارفم چون زائران کائنات عاشقم؛؛از تیره ی عین القضات تا صدای صور نبضم می زند مثل رود و چشمه ی آب حیات اهل دور مرشدان پیر نور مثل مولانا زلال و بی غرور از میان راه شیری می برم صوفیان را شب به دنیای ظهور جایگاهی :فرش آن از یاسها آسمانش :رنگ چشمان خدا ساکنانش نوح و هود و دانیال خانه هایش :رنگ دیوار منا #مجید_مومن
-
شورش سوزنده...شاعر مجید مومن
شنبه 28 بهمن 1402 07:18
آسمان شرجی شرجی ،دور و بر دریا نبود ابر بود و ابر بود و بوی باران ها نبود صاعقه در صاعقه در صاعقه پیچیده بود حوری بی رنگ باران هیچ جا اما نبود آب مانده پشت سدها،داخل سردابها هیچکس از تشنگی آن روز روی پا نبود پشته پشته گندم و جو کنج سیلوهای شهر نانی اما در بساط سفره ها پیدا نبود لکه های لاله بر پیراهن هر عابری یک اثر...
-
سختی روزهای آسان ..شاعر هادی خورشاهیان
چهارشنبه 25 بهمن 1402 06:44
گرفته سخت به من، روزهای آسان را دریغ کرده بهار و دو قطره باران را گرفته است بهار و درخت را از من سپرده است به جایش تب بیابان را نشسته برف به ابروی و موی من امروز وزانده است به پیشانیام زمستان را درختها همه خشکیدهاند در سرما نشانده روی تن ده، هجوم توفان را دلش نسوخت به حال پرندهی در برف ندید دل زدن قمری هراسان را...
-
بیوگرافی مجید مومن
دوشنبه 23 بهمن 1402 08:43
مجید مومن شاعر ،منتقد پژوهشگر ادبیات فارسی متولد هزار و سیصد پنجاه و نه ایشان در تهران به دنیا آمده و اصالت دامغانی دارد که علم ادبیات و شعر را نزد اساتیدی چون هادی خورشاهیان وعلی معلم دامغانی و ساعد باقری آموخت.. علم نثر را از استاد حسین شیخی یاد گرفت و علوم قرآنی را نزد استاد زنده یاد محمد علی شعایی آموخت..ایشان...
-
مطلبی در مورد اشعار عدالتخواهانه و انتقادی و اعتراضی..شاعر و منتقد ادبی مجید مومن
جمعه 20 بهمن 1402 07:23
بسم تعالی مطلبی در مورد عدالتجویی و اعتراض در شعر فارسی اگر بخواهیم بگوییم سرمنشا شعر اعتراضی و انتقادی و عدالت خواهانه چه کسی بوده چون مدرک مشخصی در دست نیست نام هر کسی را ببریم سخنی گزاف گفته ایم ..ولی فردوسی در شاهنامه که سراسر نبرد حق و باطل که مهمترینش قیام کاوه ی آهنگر بوده بنای این گونه اشعار اجتماعی را در ظاهر...
-
نمی شود برایت ترانه گفت...شاعر هادی خورشاهیان
سهشنبه 17 بهمن 1402 19:44
از تو نمی شود سخنی عاشقانه گفت حتی نمی شود که برایت ترانه گفت از تو نمی شود که به گیسو پناه برد از سجده های گیسوی تو روی شانه گفت از تو نمی شود به خدا ساده حرف زد حتی نمی شود سخنی عامیانه گفت با این مقدمه غزلش را شروع کرد مردی که سال ها غزل ناشیانه گفت اول تکلف غزلش را بهانه کرد لختی که فکر کرد بدون بهانه گفت...
-
مجتبی صادقی ..شعر خوب
سهشنبه 17 بهمن 1402 07:14
ھمیشه، ریشه، کلیشه، سفید و قرمز من! چه زود باطل شد در دلت مجوز من اتل متل... وسط ماجرا ولم کردی خوشت نیامدہ بود از کجای وزوز من؟ دوبارہ، پارہ ای از خاطرات قبلی را ردیف میکنی و میرسی به ھرگز من به ھرگزی که ندیدی؛ نیامدی، نزدی سری به شیطنت چشم ھای نافذ من من فلکزدہی سادہ فکر می کردم کنار آمدہای با صفات بارز من نگو...
-
بازیگری گم شده غزلی از شاعر مجید مومن
یکشنبه 15 بهمن 1402 07:03
در میان سحر خود جادوگری گم می شود یا درون نقش خود بازیگری گم می شود ناگهان خود را به روی تخته پیدا می کند در میان موج ها مثل پری گم می شود می شود کوچک صدف را خانه ی خود میکند مثل مروارید دریا گوهری گم می شود می شود صید نهنگ و می رود در بطن آن توی اقیانوس ها پیغمبری گم می شود
-
شورشی سوزنده..شاعر مجید مومن
شنبه 14 بهمن 1402 13:31
آسمان شرجی شرجی ،دور و بر دریا نبود ابر بود و ابر بود و بوی باران ها نبود صاعقه در صاعقه در صاعقه پیچیده بود حوری بی رنگ باران هیچ جا اما نبود آب مانده پشت سدها،داخل سردابها هیچکس از تشنگی آن روز روی پا نبود پشته پشته گندم و جو کنج سیلوهای شهر نانی اما در بساط سفره ها پیدا نبود لکه های لاله بر پیراهن هر عابری یک اثر...
-
زمین زخمی
پنجشنبه 12 بهمن 1402 07:44
می پرد از صورتم رنگم غروب چون زمینی زخمی از جنگم غروب صبح هوشی مطلقم فکری رها منطقی آزرده و منگم غروب صبح چون آوای سبز و دلنشین می شود آشفته آهنگم غروب صبحدم سرشار قانونم ولی می رود قانون و فرهنگم غروب می دوم در هر خیابان مثل باد می شوم فرسوده می لنگم غروب صبح ها سرشار حسم مثل گل بی تفاوت همچنان سنگم غروب
-
قبرستان آوا..مجید مومن
چهارشنبه 11 بهمن 1402 07:00
مریم صدای روز عاشواست یا شیون دریاچه ی قوهاست این هق هق از سرو و صنوبرها در سوگ حوری پاک و نامیراست تجریش و تهران و ته دربند اکنون برایم تلخ و نازیباست پای چنار پیر فرتوتی جایم شبیه قمری تنهاست مثل گرامافون انباری این سینه قبرستان هر آواست #مجید_مومن
-
فریاد بی صدا
سهشنبه 10 بهمن 1402 07:06
فریاد بی صدایم،،گوش شنیدنی تو چون چشم چوبی ام من،معنای دیدنی تو چون قلب شیشه ای من،نبض و نفس ندارم مثل تپش رسیدی،شوق تپیدنی تو در جای جای این تن،،در واژه ،واژه ی من خونی،،درون رگها،،گرم دویدنی تو مانند بال سنگی در کنج موزه هایم جانی میان پرها،،شور پریدنی تو
-
زخمی ناعلاج اثر مجید مومن
چهارشنبه 4 بهمن 1402 15:13
منم زخمی نا علاج شبیه شفای قدیمی به شکل دم تازه ای علاج و دوای قدیمی منم شاخص دوده ها من آن هاله ی سربی ام تو آبی و صاف و زلال شبیه هوای قدیمی صدایم صدای موتور صدای کج دنده ها صدایت سپید و رها شبیه نوای قدیمی خدای جدیدی شدم تنم طوسی و آهنی تویی ساکن سینه ها شبیه خدای قدیمی دعایم به بالا نرفت شبیه ملخ روی خاک دعایت...
-
صحبتی جدید و بحث برانگیز در خصوص ادبیات انتظار از شاعر و پژوهشگر معاصر مجید مومن
دوشنبه 2 بهمن 1402 07:36
درود بر دوستان نور چشم صحبتی در مورد ادبیات انتظار متاسفم که ابتدای هر مطلبم از شرایط ناهموار باید بگویم متاسفم بنده در یک برنامه ی مصاحبه که سرکار خانم داوری از پایگاه خبری شبستان ترتیب داده بودند در مورد شعر انتظار صحبتهای عرض کرده بودم،،اما تکمیل نبوده و ابتر ماند تا به الان واژه ادبیات انتظار را بنده نشنیده بودم...
-
نقد و بررسی مجموعه غزل نقطه چین های جهان سروده مجید مومن توسط بانو هنگامه موسویان
شنبه 30 دی 1402 20:38
نقد نقطه چین های جهان بسم تعالی.. شعر معاصر از ده هفتاد تا کنون به چند شاخه ی متفاوت تقسیم می شود..که مدرنیته با پیروان زیاد از جمله سید مهدی موسوی،،حامد ابراهیم پور،،مریم جعفری،،سعید میرزایی،،،علی اکبر یاغی تبار،،مژگان عباسلو ،،،،مهدی اشرفی،،مجید سعد آبادی،،محمد رضا حاج رستم بیگلو و دیگر عزیزان پیشتاز این قافله هستند...
-
غزل در آغوش غبار
پنجشنبه 28 دی 1402 21:31
چون قلعه ی تنهایی تپه حصارم مرد کهنسالی در آغوش غبارم تصویری از خفاش ها بر روی دوشم مثل فسیلی مانده از دوران غارم شمشیری ازمقدونیه خون مرا ریخت چون تخته جمشیدم دگر جانی ندارم سروی خمم با شانه هایی سست و ویران من یادگار سرزمین های بهارم پیغمبرانی از بلوغ و بوسه بودند مرد و زن پاکیزه ی ایل و تبارم پیغمبرانی با لباسی...
-
اعتراف تلخ....
دوشنبه 25 دی 1402 20:26
تندیسم و مهمان میدانم گرد و غباری روی چشمانم مغزم دچار یک فراموشی فردوسی ام یا حر نمی دانم آینده ام در هاله ای ابهام کی می کند یک تیشه ویرانم مثل درختی روی آبم که بی ریشه و سست است بنیانم سست و کرخت و بی تفاوت شد این روزگار و عصر و دورانم مرتد شدم از فرط تنهایی دیگر نمی گویم مسلمانم #مجید_مومن
-
رقصیدن با گرد باد،،داغ تر از اسلحه،،سینه ی افسونگر،،همه ی تصاویر در یک غزل..مجید مومن
شنبه 23 دی 1402 18:40
به رنگ سحرها از سینه ی افسونگری آمد به رنگ ذکر شد از لابه لای هر دری آمد دمایش مثل سرب اسلحه های فروزان شد صدایش از درون لوله داغ تفنگ افسری آمد تن و روح و وجودش مثل خنجر آهنی بوده کسی از چشمهای کاوه چون آهنگری آمد شبیه رودهای پرخروش دامن البرز شبی از چشمهای آبی پیغمبری آمد درختان را شبیه گردبادی سرخ می رقصاند شبی از...
-
دعای بچه ای ولگرد
چهارشنبه 20 دی 1402 06:59
ماه من تا پنجره پایین پایین امدی تا کنار پرده های چین و واچین امدی برفها باریده٬شد ابریشمین پیراهنت یا کفن پوشی که از دشت ورامین امدی سخت بی وزنم سبک تر از پر پروانه هام مثل وزن تازه ای از قلب سیمین امدی وزن پرهای ملک،بر شانه ی سرد نسیم مثل گلبرگ لطیفی عطر آگین آمدی من ٬٬دعای بچه ای ولگرد در شهری شلوغ آه تا تهران ما...
-
نقد مجموعه شعر امشب کنار غزلهای من بخواب توسط شاعر و منتقد و پژوهشگر ادبی مجید مومن
یکشنبه 17 دی 1402 18:51
بسم الله الرحمان الرحیم نقد مجموعه غزل امشب کنار غزل های من بخواب نوشته زنده یاد افشین یدالهی توسط شاعر و منتقد ادبی مجید مومن اگر بخواهم افشین یدالهی را در طیفی از شاعران قرار بدهم که این کار فوق العاده سخت است چون اشعار ایشان ابعاد گسترده ای دارد و تک محوری نیست ایشان را در طیف شاعران شعر عاشقانه قرار میدهم مانند...
-
قیام سبز
جمعه 15 دی 1402 12:56
عاقبت با کام تلخ و تلخ تر میکشم روزی قیام سبز را دستهای بی رمق یاری کنید با قلم مو این غلام سبز را تا کشم نخلی بلند و سربلند از تبار و نطفه ی دلوارها پهلوانی بی درفش و بی سپر از تبار چوبه های دارها با لبانم روح میبخشم به او تا کند این شهر را رنگ سپید تا عزای دائم این قوم را با نگاه خود کند عیدی سعید #مجید_مومن
-
قلبی به پهنای کهکشان
چهارشنبه 13 دی 1402 07:13
قلبی به پهنای تمامکهکشان دارم از آینه راهی به عمق آسمان دارم هم سن و سال نوح کشتیبان دریایم پیراهنی از جنس باد و بادبان دارم ماه حرامم شد هلال بوسه های من حافظ،منم، فتوایی از پیر مغان دارم با دیدنم دیو سپیدی پیکرش لرزید ای تهمتن مانند تو گرزی گران دارم با فوت خود طوفانی از شن می کنم برپا این ارث را از هود پاک و...
-
نقد کتاب هق هق آهن مجید مومن شاعر معاصر توسط بانو دکتر مینو گلستان
سهشنبه 12 دی 1402 06:07
نقد کتاب هق هق آهن شاعران بعد از انقلاب از تفکرات و سبک های مختلفی پا بر عرصه شعر فارسی گذاشتند بعضی با تفکر کاملا انقلابی و جبهه و حماسی و بعضی در فضایی ارث رسیده از نیما و یارانش و تلاش های خوبی هم برای مدرنیته و پست و مدرن شد اما طیفی از شاعران استاد علی معلم دامغانی و یوسف علی میرشکاک..علیرضا قزوه و محمد رمضانی...
-
غزلی از آذر نادی
یکشنبه 10 دی 1402 21:16
بخوان به یاد عطر موهایم...اگر که برده بود از هوشت که نیشخند زندگی حقم ، که زهر خند زندگی نوشت نشان شانه هایت اینجا نیست، کنار تو برای من جا نیست که جای خالی سری آنجاست.. که گریه کرده بود بر دوشت تمام خاطرات من اینجاست: درون دفتری که می بندی تمام طعم تلخ و شیرین اش چه زود می شود فراموشت کنار من ولی چه دور از من، همیشه...
-
نقد کتاب رجعت سرخ ستاره نوشته علی معلم توسط شاعر و پژوهشگر مجید مومن
شنبه 9 دی 1402 12:46
نقد کتاب مثنوی رجعت سرخ ستاره سروده ی استاد علی معلم دامغانی توسط #مجید_مومن #شاعر_پژوهشگر زمانی که انقلاب نیما و یاران شاعرش چون فروغ فرخزاد و نصرت رحمانی و سهراب و نادر نادر پور..مهدی اخوان و.. کم کم آهسته آهسته به سردی می گرایید در حوزه ی غزل شاعران بزرگی چون حسین منزوی و سیمین بهبهانی و محمد علی بهمنی و دیگران...
-
ارمغانی از بهشت
جمعه 8 دی 1402 14:32
من صدای سرد سنگم تو اذانی از بهشت جان به جسم مرده ی من می رسانی از بهشت بوی ابراهیم هستی ،آتشم آبی و سرخ آمدی آغوش من،ای ارمغانی از بهشت رنگ اوس و رنگ خزرج رنگ جهلم رنگ خشم رنگ مهری چون محمد ،مهربانی از بهشت پیر هستم چون درختی از زمان دانیال می رسی بر من چنان رنگ جوانی از بهشت بوی نرگس می دهد پیراهنت یا نسترن بوی گل...