آیات غمزه ...مجید مومن..غزل

گزیده غزلهای استاد مجید مومن و شاعران معاصر ممتاز

آیات غمزه ...مجید مومن..غزل

گزیده غزلهای استاد مجید مومن و شاعران معاصر ممتاز

بازیگری گم شده غزلی از شاعر مجید مومن

 
در میان سحر خود جادوگری گم می شود
یا درون نقش خود بازیگری گم  می شود



ناگهان خود را به روی تخته پیدا می کند
در میان موج ها مثل پری گم می شود


می شود کوچک صدف را خانه ی خود میکند
مثل مروارید دریا گوهری گم می شود



می شود صید نهنگ و می رود در بطن آن
توی اقیانوس ها پیغمبری گم می شود

فریاد بی صدا

فریاد بی صدایم،،گوش شنیدنی تو

چون چشم چوبی ام من،معنای دیدنی تو


چون قلب شیشه ای من،نبض و نفس ندارم

مثل تپش رسیدی،شوق تپیدنی تو


در جای جای این تن،،در واژه ،واژه ی من

خونی،،درون رگها،،گرم دویدنی تو


مانند بال سنگی در کنج موزه هایم

جانی میان پرها،،شور پریدنی تو