آیات غمزه ...مجید مومن..غزل

گزیده غزلهای استاد مجید مومن و شاعران معاصر ممتاز

آیات غمزه ...مجید مومن..غزل

گزیده غزلهای استاد مجید مومن و شاعران معاصر ممتاز

نقطه چین های جان

مرا رنگ صدا کن رنگ آواز و سرودم کن

شبیه گیسوی دریا به رنگ چشم رودم کن


بزن آتش مرا چون روح آتش پاک پاکم کن

مرا بالا ببر بالا ببر چون آه و دودم کن


بسوزانم بده خاکسترم را بر نسیم صبح

تمام صبح را لبریز از بوی وجودم کن


شبیه ناقه ای بی صالحم بر صخره ای سنگی

مرا دور و رها از زخم و آثار ثمودم کن


تمام نقطه چین های جهان با دیدنت پر زد

شبیه آن جهانت فارغ از مرز و حدودم کن

مجید مومن

هفتاد و دو رنگین کمان

راه شیری،شب،شکوه آسمانم سوخته

کهکشان،منظومه ی شمسی جهانم سوخته


خرمن آخر اسیر برقی از شمشیر شد

رستم یل عالم هفتاد خوانم سوخته


اژدهایی جنگجو بودم که خاکستر شدم

قلعه و دروازه و دروازه بانم سوخته


بیرق سرخ سپهدار سپاه و سایه اش

اقتدار و هیبت گرز گرانم سوخته


مرزها را تیرهایم بیش از تسخیر کرد

آرشم من شوکت تیر و کمانم سوخته


قله ی قاف و پر سیمرغ های با شکوه

بال ققنوس و پر آتش فشانم سوخته


خون سرهای بریده بر تمام تشت ها

موی عطرآگین یحیای جوانم سوخته


سرخی و گلگونی روی سپید ابرها

سرخی هفتاد و دو رنگین کمانم سوخته


روح باد

آمد و گفت روح بادم و رفت

عطر او ماند روی یادم و رفت


خود نفهمید در چه حالی بود

گریه می کردو گفت شادم و رفت


تکه های دلی که عاریه بود

شعر کردم به عشق دادم و رفت