آیات غمزه ...مجید مومن..غزل

گزیده غزلهای استاد مجید مومن و شاعران معاصر ممتاز

آیات غمزه ...مجید مومن..غزل

گزیده غزلهای استاد مجید مومن و شاعران معاصر ممتاز

ارمغانی از بهشت

من صدای سرد سنگم تو اذانی از بهشت
جان به جسم مرده ی من می رسانی از بهشت


بوی ابراهیم هستی ،آتشم آبی و سرخ
آمدی آغوش من،ای ارمغانی از بهشت



رنگ اوس و رنگ خزرج رنگ جهلم رنگ خشم
رنگ مهری چون محمد ،مهربانی از بهشت



پیر هستم چون درختی از زمان دانیال
می رسی بر من چنان رنگ جوانی از بهشت



بوی نرگس می دهد پیراهنت یا نسترن
بوی گل در تار و پود طیلسانی از بهشت



شهر بی جان شعیبم بی رمق بعد از عذاب
آمدی چون بوی گلها مثل جانی از بهشت


می سپاری سرخ لبها را به این لبهای خشک
بوسه ای را روی لبها می نشانی از بهشت


صورتت را دیده بودم ،توی آیات زبور
چشمهای آبیت،باشد نشانی از بهشت

#مجید_مومن
#عاشقانه_قرآنی
#نقطه_چین_های_جهان

از این خنجر بزن بیرون

از این خنجر بزن بیرون

تو جانی صبح از گوشم ،،از این پیکر بزن بیرون

تمام پنج و شش حسی،بدون پر بزن بیرون


میان قلعه ای کهنه،میان شهر جادویی

تو با جاروی جادویی جادوگر بزن بیرون


هزاران سحر می آید ،هزاران مار پشت در

بیا ای اژدها زاده از این خنجر بزن بیرون


شبیه آه بی وزنی،شبیه بغض سورازنی

درونم را بسوزان و از این حنجر بزن بیرون


به شوق سینه ات تیری رها و مست می آید

سپر کن سینه را سالار و از سنگر بزن بیرون


سپهسالار پولادی شبیه صخره سرختگی

سپاهی را بلرزان و از این لشکر بزن بیرون


هلا ققنوس عصر آتش و فریاد آزادی

از این خاک و خس و خاشاک و خاکستر بزن بیرون

مجید مومن