آیات غمزه ...مجید مومن..غزل

گزیده غزلهای استاد مجید مومن و شاعران معاصر ممتاز

آیات غمزه ...مجید مومن..غزل

گزیده غزلهای استاد مجید مومن و شاعران معاصر ممتاز

عزرائیل با پیراهن مشکی

همچون  درخت پیر غمگینی
 در بستر مرداب خوابیده
همسایه اش بیدی بدون جان
 ،لرزان و بیمار و چروکیده


این ساقه ی نمناک و مرطوبش
بوی خرابی و لجن دارد
نیلوفری هم بر گلوی او
چون پیچک و چون بغض پیچیده


افتاده کنج خلوتی بیمار
چون کنده ی بی جان و بی احساس
چون سایه ای که سوره ی مرگش
 نزدیکی اش آهسته روییده


پیراهنش باد و نسیمی سرد
،کفشش کتانی کهنه و پاره
افتاده او افتاده ای از چشم
بی خانه ای با موی ژولیده


رنگش شبیه پیکر پاییز
 مانند برگی ترد و فرسوده
کور و چروک و پیر  و بی همدم
 با پیکری متروک و پوسیده


چون محتضر باشد که عزرائیل
با چشم باز و پوشش مشکی
روح بدون رنگ و بویش را
آهسته از پیراهنش چیده

صدای صور..شاعر مجید مومن

عارفم چون زائران کائنات
عاشقم؛؛از تیره ی عین القضات

تا صدای صور نبضم می زند
مثل رود و چشمه ی آب حیات


اهل دور مرشدان پیر نور
مثل مولانا زلال و بی غرور

از میان راه شیری می برم
صوفیان را شب به دنیای ظهور


جایگاهی :فرش آن از یاسها
آسمانش :رنگ چشمان خدا

ساکنانش نوح و هود و دانیال
خانه هایش :رنگ دیوار منا
#مجید_مومن